نیم کش. (آنندراج). شمشیری که نیمۀآن از نیام درآمده باشد. (ناظم الاطباء) : به جام دیگرم ای ساقی از غلاف برآر که تیغ نیم کشیده ست نیم مستی من. قاسم مشهدی (از آنندراج)
نیم کش. (آنندراج). شمشیری که نیمۀآن از نیام درآمده باشد. (ناظم الاطباء) : به جام دیگرم ای ساقی از غلاف برآر که تیغ نیم کشیده ست نیم مستی من. قاسم مشهدی (از آنندراج)
نیمی از یک گرده نان. کنایه از لقمه ای. نیم نانی. قوتی مختصر. نواله ای اندک: به نیم گرده بروبی به ریش بیست کنشت به صد کلیچه سبال تو شوله روب نرفت. عماره
نیمی از یک گرده نان. کنایه از لقمه ای. نیم نانی. قوتی مختصر. نواله ای اندک: به نیم گرده بروبی به ریش بیست کنشت به صد کلیچه سبال تو شوله روب نرفت. عماره